مريم، كه خانواده اش را در جنگ از دست داده است، در پرورشگاه زندگی می‌كند. حميد كه كارگردان تئاتر است در نظر دارد مريم را به عنوان دختر خواندۀ خواهرش نسرين به خانه ببرد. مريم به زنی علاقه دارد كه بچه‌اش را از دست داده و درساختمان رو به روی پرورشگاه مسكن دارد. نسرين و شوهرش، مريم را به ويلايشان در شمال می‌برند، اما مريم،‌ پنهان از چشم نسرين و شوهرش، از طریق نامه با فرشته مكاتبه می‌كند. فرشته كه مريم را نمی‌شناسد با كنار هم قراردادن نامه‌ها و جدا كردن اصطلاحات و واژه‌های آن‌ها به نمايش‌نامه «پرنده آبي» اثر موريس مترلينگ می‌رسد كه قرار است توسط بچه‌های پرورشگاه اجرا شود. مريم كه مايل نيست فرزند خوانده نسرين و شوهرش شود از خانه آن‌ها می‌گريزد و به سراغ فرشته می‌رود، اما او را نمی‌يابد. مريم با موتورسواری تصادف می‌كند و به بيمارستان منتقل می‌شود. حميدكه از خلال حرف های مريم در می‌يابد كه او به فرشته علاقه‌مند است، فرشته را به بيمارستان می‌آورد. مريم از فرشته مانند مادر خود استقبال می‌كند.

 برگزیده دیپلم افتخار بهترین فیلم‌نامه در سال 1372 از جشنواره بین المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان (دوره نهم ) در بخش مسابقه بین‌الملل به فتحلی اویسی
 برگزیده دیپلم افتخار بهترین فیلم‌نامه در سال 1372 از جشنواره بین المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان (دوره نهم ) در بخش مسابقه بین‌الملل به جعفر والی
 برگزیده دیپلم افتخار بهترین بازیگر نوجوان در سال 1371 از جشنواره بین‌المللی فیلم فجر ( دوره یازدهم ) در بخش مسابقه سینمای ایران به نیاز طارمی