افشين كه مرد جوان هوس بازی است در حادثه رانندگ آسيب می‌بيند و به بيمارستان منتقل می‌شود. پليس راه با همسرش، دكتر ناهيد تماس می‌گيرد و او را در جريان اين اتفاق می‌گذارد. ناهيد زمانی كه به بيمارستان می‌رسد متوجه می‌شود افشين دو همسر ديگر هم دارد و همه در آنجا اين واقعيت را درمی‌يابند. شراره جوان‌ترين همسر اوست كه تازه دو ماه است با افشين ازدواج كرده و خاتون دیگر همسرش که زنی ثروتمند و چند سال از افشين بزرگتر است. جدا از كلنجارهای اين سه همسر با يكديگر، بحث و جدال آن‌ها بر سر مجازات افشين بالا می‌گيرد تا اينكه روزي از حراست بيمارستان با هر سه زن تماس می‌گيرند و خبر ربوده شدن افشين را می‌دهند. سروان احمدی وارد ماجرا می‌شود تا به پرونده اين آدم ربايی رسيدگی كند. مناقشه‌های اوليه اين سه زن و صحبت‌های آن‌ها مبنی بر تسويه حساب با افشين اين ظن را به وجود آورده كه آدم ربايی كار يكي از سه زن است. ناهيد به دليل داشتن برادری كه يك مجرم سابقه‌دار است و تازه از زندان آزاد شده، شراره به دليل تعلق به محيط‌های نامناسب اجتماعی (كه گويا دختری فراری و خيابانی بوده) و خاتون به دليل كينه عميق نسبت به افشين، هر يك دلايلی براي اين اتهام هستند. در ادامه بازپرسی‌ها پليس به ماشين سوخته افشين و يك جسد غيرقابل شناسايی در يكی از جاده‌های شمالی كشور می‌رسد. حالا به اين سه زن علاوه بر آدم ربايی اتهام قتل نيز وارد می‌شود و...